×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
نقش تداركات در جنگ

نقش تداركات در جنگ

بـا نـگـرشـى بـه جـنـگـهـاى صـدر اسـلام درمـى يـابـيـم كـه رسول اكرم (ص ) و امير مؤ منان (ع ) به تداركات توجه داشته و نقش آن را از ياد نمى بردند، و ايـن كـار را مـورد تـوجـه قـرار مـى داد. گـاه بـا تـوصيه و سفارش به رزمندگان و گاه با شـركـت دادن زنان در جنگ براى انجام كارهاى تداركاتى . ليكن بايد به اين نكته توجه داشت كـه چـون سـپـاه اسـلام در آن روز بـه صـورت خـودكـفـا حـركـت مـى كـرد مـسـاءله تـداركات به شـكـل امـروزى آن مطرح نبود، بلكه در آن زمان هر كس توان بيشترى داشت ، زير بازوى برادر خـود را مـى گـرفـت . امـا در عـين حال فرماندهان به اين موضوع توجه داشته و به هنگام لزوم اقـدام مـى كـردنـد. نـكـتـه ديـگـر ايـنـكـه در آن زمـان سـپاهيان اسلام تلاش مى كردند كه بيشتر نـيـازمـنـديـهـاى خـود را از غـنـايـم دشـمـن تـدارك كـنـنـد كـه در خلال بحث به آن اشاره خواهيم كرد.

الف ـ غزوه ذى قرد:

رسـول خـدا(ص ) در اين غزوه ، سعد بن عباده را با سيصد نفر در مدينه گذاشت تا در غياب وى از شـهـر مـديـنـه پـاسـدارى كـنند و خود با اصحابش به جبهه شتافتند. سعد در ضمن حفاظت از مـديـنـه بـه فكر تداركات رزمندگان اسلام افتاد و پنج بار شتر خرما و ده راس شتر به (ذى قرد) فرستاد. وقتى اين مواد غذايى به دست آن حضرت رسيد، رو به قيس ـ فرزند سعد ـ كرد و فرمود: اى قيس ! پدرت تو را سواره (مجهز به مركب و سلاح ) به جبهه نبرد اعزام كرد و با ارسال مواد غذايى مجاهدان را تقويت نمود و مدينه را از تعرّض ‍ دشمن حراست كرد، خدايا سعد و آل سعد را رحمت كن .^(742) هـمـان طـور كـه مـلاحـظـه كـرديـد، رسـول خدا(ص ) كمك سعد را تحت عنوان تقويت بنيه مجاهدان توصيف كرد و كار او را ستود، چرا كه با تداركات ، توان رزمى مجاهدان راه خدا را بالا برد.

ب ـ خيبر:

فـتـح دژهـاى يـهـوديـان خيبر به طول انجاميد و مواد غذايى و علوفه حيوانات به پايان رسيد.

مـسلمانان از شدت گرسنگى و ناتوانى به خوردن گوشت حيواناتى كه مكروه است روى آورده بـودنـد.

طـايـفـه اسـلم ، اسماء بن حارثه را پيش رسول خدا(ص ) فرستادند تا جريان را به عـرض پـيـامـبـر (ص ) بـرسـانـد. او نـيـز چـنين گزارش داد: طايفه اسلم سلام مى رسانند و مى گـويـند: گرسنگى بر ما چيره شده و ضعف و ناتوانى ما را از پاى درآورده است . براى ما دعا كـن .^(743) رسول گرامى برايشان دعا كرد و فرمود:

چيزى در دست ندارم تا آنها را تـقـويـت كـنـم . سـپس مردم را گرد آورد و عرض كرد: خدايا بزرگترين دژى كه در آن بيشترين طـعـام و روغـن يـافت مى شود به روى اينان بگشا.^(744) بعد پرچم را به حباب بن مـنـذر سـپـرد و آنـهـا حـركـت كردند. طولى نكشيد كه لشكر اسلام دژ مصعب را كه داراى انبارهاى آذوقـه و مـواد غـذايـى بسيار بود، به محاصره خويش درآورد و پس از سه روز محاصره ، آن را فـتـح كـردنـد و بـه مـواد غـذايـى بـسـيـارى از قـبـيـل آرد، جـو، خـرمـا، عـسـل ، روغـن ، زيـتـون ، كـشـمش ، چربى ، گوشت براى نيروها و علوفه براى حيوانات ، دست يـافـتند و با استفاده از آنها قواى خود را براى فتح ديگر دژها تجديد كردند. لشكر اسلام در جـريـان سـه روز مـحـاصـره دژ بـا وجـود گـرسـنـگـى و ضـعـف ،  پـايـدارى كـرد و رسـول خـدا(ص ) نـيـز در صـدد بـرآمـد تا بگونه اى مواد غذايى براى آنان فراهم كند.

روزى پـيـامـبـر(ص ) مـشـاهـده كـرد كـه گـله گـوسـفـنـد يـكـى از يـهـوديـان داخل دژ مى شود.

مقدارى از گله داخل شده و مقدارى ديگر بيرون دژ بود. پيامبر به اصحاب خود فرمود: چه كسى از اين گوسفندها به ما غذا مى دهد؟ پيرمردى به نام ابواليسر به پاخاست و عـرض كـرد: اى رسـول خـدا(ص )! مـن داوطـلب اين كارم . سپس بسرعت به سوى گله گوسفندان دويـد و از آخـر گـله دو گـوسفند گرفت و نزد آن حضرت آورد. پيامبر(ص ) گوشت آنها را بين سپاهيان تقسيم كرد.^(745) پـس ، در ايـن نـبـرد، لشـكـريـان اسـلام بـه وسـيـله غـنـايـم دشـمـن تـدارك شـدنـد و چـنـانـچـه رسـول خـدا(ص ) در صدد اين تداركات نبود و آن گوسفندان را مصادره نمى كرد و دستور فتح دژ را صـادر نـمـى كـرد، بـعـيد نبود كه لشكر اسلام در فتح دژهاى خيبر ناموفّق بماند؛ زيرا هـمان طور كه گروهى از مسلمانان گفتند، گرسنگى آنان را ناتوان كرده و قدرت جنگيدن را از آنان سلب كرده بود.

ج ـ تبوك :

اين غزوه در تابستان گرم و در شدت فقر اقتصادى مسلمانان رخ داد و علاوه بر مشكلات فراوان ، راهـى طـولانـى در پـيش بود. از اين رو، رسول خدا(ص ) از همان آغاز، هدف جنگ را بيان كرد و بـه سـربـازان اسـلام سـفـارش نـمـود كـه زاد و تـوشـه كـامـل بـرگـيـرنـد تـا در طـول سـفـر بـه مـشـكلى برنخورند. پس آرد زيادى برداشتند كه در مـسـيـرشـان نـان بـپـزنـد و هـمـچـنـيـن گـوشـت نـمـكـسـود^(746)، عسل و خرما به همراه بردند. ثروتمندان هم موظف شدند به ضعيفان كمك كنند.^(747) چـنـانـچه سپاه اسلام پيش بينى لازم را نمى كرد، نمى توانست به آن مانور بزرگ در برابر سپاه روم دست زند و آنان را از جنگ با مسلمانان منصرف سازد.

د ـ سريه خَبَط:

همچنين وقتى رسول خدا(ص ) سريّه اى به استعداد سيصد و اندى به فرماندهى ابوعبيده اعزام داشت ، با مقدارى خرما آنان را تدارك كرد^(748)، ليكن آذوقه اين گروه گشتى رزمى بـه پايان رسيد و هر رزمنده با يك خرما روز را به پايان مى برد. وقتى از جابر پرسيدند: چـگـونـه ايـن كـار را مـى كـرديد؟ گفت : مثل بچه اى كه پستان مادر را مى مكد، ما نيز خرما را مى مكيديم و سپس آب مى نوشيديم .

نقش زنان در تداركات

هـمـان طـور كـه اشـاره شـد زنـان نـقـش مـهـمـى در تـدرك نـبـرد داشـتـنـد، و بـه بـهـتـريـن شـكـل بـه نـيـروهاى اسلام آب ، غذا، دارو و … مى رساندند كه اينك به برخى از فعاليّتهاى آنان اشاره مى كنيم :

الف ـ آبرسانى و حمل غذا:

واقدى مى گويد: در (احد) چهارده تن از زنان بودند كه فاطمه عليهاالسّلام نيز با ايشان همراه بـود.

آنـهـا آب و آذوقـه بـر پـشـت خـويـش حـمل مى كردند، مجروحين را سيراب كرده ، به مداوا و معالجه آنها مى پرداختند.^(749) ام سليط با مشك آب ، رزمندگان و مجروحان را سيراب مى كرد.^(750) (نـُسـيـبه ) به همراه شوهر و دو پسر خويش ، در جنگ احد شركت داشت . در آغاز نبرد مشك آبى را بـرداشـت و مـجـروحـان را سـيراب مى كرد. آن گاه در وضعيت استثنايى جنگ ، به نبرد پرداخت و دوازده زخم از شمشيرها و نيزه هاى دشمن برداشت .^(751)

ب ـ آشپزى و تهيه غذا:

از ديـگـر وظـايـفـى كـه زنـان در جـبـهـه هـاى نـبـرد حـق بر عهده داشتند، تهيه غذاى گرم براى رزمـنـدگـان بـود كـه رسـول خـدا(ص ) بـه آنـان واگـذار كـرده بـود. ام عـطـيـّه مـى گويد: با رسـول خـدا(ص ) در هـفـت جـنـگ شـركـت كـردم و يـكـى از وظـايـفـم ، تـهـيـه غـذا براى رزمندگان بود.^(752)

ج ـ انباردارى :

انباردارى و حراست از انبارهاى تداركات يكى از كارهايى بود كه گاهى زنان در جبهه به عهده مـى گـرفـتـنـد. ام عـطـيـّه مـى گـويـد: يـكـى از وظـايـف مـن حـراسـت از وسايل سربازان اسلام بود.^(753)

ام سنان اسلميه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمـد و تـقـاضـاى حـضـور در جـبـهه كرد، تا از وسايل رزمندگان حفاظت كند و آنان را كمك دهد. آن حضرت نيز با تقاضاى او موافقت كرد.^(754)

د ـ رساندن مهمات به رزمندگان :

(ام زياد اشجعيه ) ضمن برشمردن فعاليتهاى خود در جنگ خيبر گفت : تيرها را براى رزمندگان فراهم مى كرديم .^(755) منظور اين است كه تيرها را به دست رزمندگان مى رساندند يا اينكه تيرهاى پرتاب شده از سوى دشمن را جمع آورى مى كردند.

ه‍ ـ تهيه دارو:

تهيه دارو و پانسمان زخم رزمندگان از وظايف ديگر زنان بود.^(756) ام زياد اشجعيه گـويـد: يـكـى از كـارهـاى مـا در نـبـرد خـيـبـر، تـهـيـه دارو بـراى مـعـالجـه رزمـنـدگـان مجروح بو+++د.++^(757)

و ـ تعمير وسائل آسيب ديده :

وجـود يـگـانـى بـه مـنـظـور راه اندازى مجدد ابزار و تجهيزات آسيب ديده و از كار افتاده ، موجب برترى توان رزمى نيروها مى شود. با توجه به ابزار جنگى و تداركات آن زمان اين وظيفه را نيز زنان به عهده مى گرفتند، مثل دوختن مشكهاى پاره شده ، تيز كردن شمشيرها و … .

(ام سـليـط) از زنان انصار است كه در جنگهاى مختلف شركت كرد و يكى از وظايفى كه بر عهده داشت تعمير وسائل و تجهيزات لشكريان اسلام بود.^(758) امّ سـنـان يـكـى ديـگـر از زنـان اسـت كـه بـارهـا در نـبـرد حـق عـليـه بـاطـل شـركـت جـسته است .

هنگامى كه از حركت پيامبر اكرم (ص ) به سوى خيبر آگاه شد، نزد رسـول خـدا آمـد و گـفـت : اى پـيـامـبر خدا ! بسيار مايلم كه در اين نبرد، شركت داشته باشم تا مشكهاى آب آسيب ديده را تعمير و اصلاح كنم .^(759) ايـن كـارهـا كـه جـنـبـه تداركاتى داشت و بطور معمول توسط زنان انجام مى گرفت ، تا حدود زيادى به توان رزمى دلاوران اسلام و پيروزى آنان بر كفّار كمك مى كرد.

نـاگفته نماند كه امروزه تداركات نقش بسزايى در پيروزيها و ادامه مقاومت رزمندگان داشته و تاثير و اهميت آن بسيار بيشتر از جنگهاى صدر اسلام است .

كمكهاى مردمى

جهاد مالى

هـم اكـنـون ، در جـهـانـى زندگى مى كنيم كه هر كشورى براى حفظ حدود و حقوق خود احتياج به نـيـروى نـظامى دارد و براى حفظ و بقاى نيروى نظامى نيز بودجه و هزينه مورد نياز است . در كشورى كه داراى اقتصاد صحيح و برنامه ريزى شده باشد اين بودجه از منابع ملى و ماليات (مستقيم و غيرمستقيم ) تاءمين مى شود و در واقع تاءمين كننده آن خود مردم هستند. چنانكه امير مؤ منان عليه السلام در عهدنامه مالك اشتر مى فرمايد:

(ثـُمَّ لا قـِوامَ لِلْجـُنـُودِ اِلاّ بـِم ا يُخْرِجُ اللّ هُ لَهُمْ مِنَ الْخَرا جِ الَّذى يُقْوَوْنَ بِهِ عَلى جِه ادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فيما يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَراءِ حاجَتِهِمْ)^(760) ولى بـنـيـه سـپـاهـيـان بـسـتـگـى بـه جـيـره اى دارد كـه خـداونـد از محل خراج و ماليات براى آنان تعيين كرده تا با دلگرمى بتوانند با دشمن به جهاد بپردازند و زندگى خود و خانواده هايشان را تاءمين و نيازمنديهايشان را فراهم سازند.

ممكن است اين مقدار در زمان جنگ كه هزينه هاى نظامى بشدت افزايش مى يابد، كافى نباشد. در ايـن صـورت دولتـهـا طبق معمول ، مالياتها را افزايش مى دهند. اگر حكومت ، حكومت مردمى و جنگ دفاع از آب و خاك و شرافت ملّى باشد، مردم با ميل و رغبت اين افزايش را مى پردازند.

راه ديـگـرى كـه بـراى تـاءمـيـن بودجه هاى جنگى وجود دارد، كمكهاى داوطلبانه مردمى است كه عـلاوه بـر اثرات مثبت مادى ، اثر معنوى و عاطفى مطلوبى در جبهه ها دارد، اينك اين مساءله را با توجه به آيات ، احاديث و تاريخ جنگهاى صدر اسلام بررسى مى كنيم .

جهاد مالى

از ديـدگاه وحى و احاديث معصومين عليهم السلام ، در كنار وظيفه حضور در جبهه و جهاد با جان ، مساءله ديگرى به عنوان جهاد مالى نيز مطرح است . دراين زمينه قرآن مجيد مى فرمايد: (وَ جاهِدُوا بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ فى سَبيلِ اللّهِ)^(761) در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنيد.

در سفارشات امير مؤ منان عليه السلام نيز چنين آمده است :

(اَللّهَ اَللّهِ فِى الْجِهادِ بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ وَ اَلْسِنَتِكُمْ فى سَبيلِ اللّهِ)^(762) خدا را! خدا را! در جهاد با اموال و جانهايتان و زبانتان در راه خدا. ناگفته نماند كه در هر دو مورد، جهاد مالى بر جهاد با جان مقدم شده است .

انفاق در راه خدا

كمك مالى به جبهه يكى از مصاديق روشن و بارز انفاق در راه خداست كه انجام آن موجب سعادت و نجات و ترك آن موجب هلاكت و بدبختى است . خداى سبحان در اين مورد مى فرمايد:

(وَ اَنْفِقُوا فى سَبيلِ اللّهِ وَ لا تُلْقُوا بِاَيْديكُمْ اِلَى التَّهْلُكَةِ)^(763) در راه خدا انفاق كنيد و با دست خود، خود را به هلاكت نيفكنيد.

ارزش تجهيز مجاهدان رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: پاداش كسى كه براى خدا، مجاهد در راه خدا را تجهيز كند و وسايل لازم را در اختيار او بگذارد، مانند پاداش همان مجاهدى است كه در راه خداوند جهاد مى كند.^(764) هـمـچـنـيـن از رسول خدا صلى الله عليه و آله اين گونه روايت شده است : كسى كه رزمنده اى را بـه نـخ و سـوزنـى تـجـهـيـز كـنـد، خـداونـد گـنـاهـان گـذشـتـه و آيـنـده اش را مـى بخشايد.^(765)

اثر روانى و معنوى كمكهاى مردمى

پـشـتيبانى و همكارى مردم همچنان كه در تجهيز و تقويت بنيه نظامى ـ دفاعى رزمندگان مؤ ثر اسـت ، از نـظـر مـعـنـوى نيز بسيار ارزشمند مى باشد؛ زيرا وقتى كه رزمندگان اسلام كمكهاى مـردمـى را دريـافـت مـى كـنـنـد، يـك نوع ارتباط عاطفى بين آنها و مردم برقرار مى شود و درمى يابند كه در نبرد مقدس خود تنها نيستند، بلكه از پشتيبانى ملتى فداكار برخوردارند.

نـكته ديگر اينكه ، چون رزمندگان علاقه ملت را نسبت به خودشان درك كرده و متوجه شدند كه حـتـى ضـعـيـفـتـرين افراد كشور با ايثار و از خودگذشتگى به آنها كمك مى كنند، در استفاده از آنچه كه در اختيارشان هست صرفه جويى خواهند كرد و در حفظ و نگهدارى ابزار و مهمات و غيره كـوشش خواهند نمود، زيرا مى دانند همه آن امكانات چه از طريق دولت تاءمين شود و چه از طريق كـمـكـهـاى مـردمـى ، مـتـعـلق بـه امـّتـى فـداكـار اسـت كـه از جـان و دل پشتيبان رزمندگان خود هستند.

شواهدى از تاريخ

يـكـى از جـنـگـهـاى پـرمـخـاطـره صـدر اسـلام ، غزوه تبوك بود كه در شرايطى سخت و دشوار صـورت گـرفـت . ايـن غـزوه از نـظـر زمـانـى در تـابـسـتـانـى گـرم و در فـصل چيدن خرما رخ داد و از نظر نيروى انسانى ، رزمندگانش مردمى تهيدست بودند، كه زاد و توشه ، امكانات و مركب كافى در اختيار نداشتند. از طرف ديگر، دشمن ـ پادشاه روم ـ صد هزار نـيـرو بـا امـكـانـات و تـجـهـيـزات مـنـاسـب بـسـيـج كـرده بـود. در چـنـيـن شـرايـط بـحـرانـى ، رسول خدا(ص ) اعلان جهاد داد و مردم را براى رفتن به سوى جبهه فراخواند و صاحبان قدرت و مـكـنـت را بـراى تـجـهـيـز و تـاءمـيـن رزمـندگان اسلام تشويق كرد. مردم براى جنگ آماده شدند. نـيـكـوكـاران نـيز از امر رسول خدا اطاعت كرده ، در تجهيز مجاهدان مى كوشيدند، و هر چه داشتند بـراى تـاءمين توشه و تجهيزات مجاهدان اهدا مى كردند. برخى خرما و مواد غذايى مى آوردند و بـعـضـى مـركـب سـوارى در اخـتـيـار رزمـنـدگـان مـى گـذاشـتـنـد و عـده اى پـول مـى دادنـد. از جـمـله (عـبـاس بـن عـبـدالمـطـلب ) و (سـعـد بـن عـبـاده ) كـمـك شـايـانـى كـردنـد.^(766) يـا (حـسين بن عُمير نضرى ) نيز دو نفر از هفت رزمنده اى را كه با چشم گـريان از پيش ‍ رسول خدا برگشته بودند، تجهيز كرد و به آنها مركب و زاد و توشه سفر داد تا بتوانند در جهاد شركت كنند.^(767)

شركت زنان در جهاد مالى

واقـدى مـى گـويـد: زنان در غزوه تبوك به اندازه اى كه مى توانستند كمك كردند. از (ام سنان اسـلمـيـه ) چـنـيـن نـقـل شـده اسـت : ديدم در مقابل رسول خدا(ص ) پارچه اى انداخته اند كه در آن دسـتـبـنـدهـا، بـازوبـندها، خلخالها، گردنبندها و انگشترهايى بود كه زنان فرستاده بودند تا سپاه مسلمانان را يارى كنند.^(768)

ايستگاه صلواتى (پذيرايى رزمندگان )

در جـنـگ صـفـيـن (حـُريـث بـن جابر) بين دو لشكر، خيمه سرخ رنگى بر پا كرده بود كه هنگام درگـيـرى بـراى رزمـنـدگـان نـوشـيـدنى از آب ، شير و غذا از گوشت و آبگوشت و نيز سويق ^(769) (قـاووت ) فـراهـم مى كرد. هر شخصى كه مى خواست غذا مى خورد و هر رزمنده اى كه ميل داشت از نوشيدنيها استفاده مى كرد.^(770)

كمك و رسيدگى به خانواده رزمندگان

نوع ديگر پشتيبانى مردم كمك به خانواده هاى رزمندگان براى رفع نيازها و مشكلات آنان است . ايـن مـوضوع در بحث (سرپرستى خانواده رزمندگان ) در بخش پشتيبانى معنوى آمده است و در اينجا تنها به نقل دو روايت بسنده مى كنيم .

رسول خدا صلى الله عليه و آله پيكى به سوى (بنى لحيان ) فرستاد و فرمود: از هر دو نفر يـك نـفـر بـراى نـبـرد آمـاده شـود و ديـگـرى سـرپـرسـتـى خـانـواده و اموال او را بر عهده گيرد. آن فرد بايد جانشين نيكويى باشد و در اين صورت نصف پاداش آن رزمنده را دارد.^(771) در حـديـث ديـگر چنين آمده است : پاداش كسى كه اداره امور خانواده مجاهد را بر عهده بگيرد، مانند پاداش همان مجاهدى است كه در راه خدا به جهاد مى پردازد.^(772) اين نوع كمكها، به رزمندگان دلگرمى و اطمينان مى بخشد تا تمام همّ و غمشان صرف نبرد با دشمن شود و به فكر خانواده خود نباشند.

كمكهاى غيرمستقيم

هـمـان گـونـه كـه كمكهاى مستقيم مالى به جبهه ها تاءثير چشمگيرى در پيشبرد و پيروزى جنگ دارد، كـمـكـهـاى غـيـر مـسـتـقـيـم نـيـز در جـنـگ بـسـيـار مـؤ ثـر اسـت ، مـثـل فـعـال كـردن مـنـابـع اقـتـصادى و به حركت درآوردن چرخهاى توليدى كارخانه ها و مراكز صـنـعـتى . چرا كه اگر در كارخانه ها و مراكز صنعتى كم كارى شود و منابع توليدى از كار باز ايستد، چرخهاى اقتصادى كشور به كندى حركت كرده و دولت در تاءمين بودجه دفاعى دچار مشكل مى شود. بنابراين ، آن كارگرى كه در زمينه هاى مختلف توليدى ، صنايع ، كشاورزى و غيره به نوعى در حفظ منابع خدادادى و رشد و ترقى كشور و توليد بيشتر مى كوشد، گويا در جـنـگ هـمـگـام با رزمندگان حضور پيدا كرده و در پاداش مجاهدان خدا شريك است ، زيرا او با تـلاش و كـوشـش بـيـشـتـر و شـكـوفـاكـردن اقـتـصـاد كشور، بگونه ارزنده اى از مجاهدان فى سبيل الله پشتيبانى كرده است .

پـيـامـبـر اكـرم صـلى الله عليه و آله فرمود: به وسيله يك تير (كه رزمنده اى به سوى دشمن پرتاب مى كند) سه نفر به بهشت مى روند:

1 ـ سازنده آن ^(773) 2 ـ تهيه كننده و تدارك كننده آن براى استفاده در راه خدا 3 ـ كسى كه در راه خدا آن تير را به سوى دشمن پرتاب مى كند.^(774)

بهدارى رزمى

امدادگران عملياتى

در جـنـگـهـاى صـدر اسـلام ، بـراى يـافـتـن مـجـروحـان و انـتـقـال آنـان بـه چـادرهـاى درمـانى خط مقدم (پست امداد) و عقبه (اورژانس و … ) افرادى تلاش و فداكارى مى كردند. اينان همان (امدادگران عملياتى )اند كه همپاى رزمندگان فعاليت مى كنند و به دنبال يافتن مجروحان از جان خويش مايه مى گذارند.

براستى چه دلاورى و شجاعت قابل تحسينى است كه انسان براى نجات جان رزمندگان مجروح ، خـالصـانـه هستى خويش را در كف دست گيرد و تلاش كند تا هر چه زودتر مجروحى را مداوا كند يـا بـراى ادامـه مـعـالجـه ، او را آمـاده تخليه به پشت خط سازد يا از ميان آتش و خون او را به نـقـطه امنى برساند، و براستى چه از خود گذشته اند آنان كه سلامتى خويش را به خطر مى انـدازنـد تـا بـرادر مـجروحى ، سلامتى خود را بازيابد و بتواند به مقاومت در برابر دشمنان اسلام ادامه دهد.

آنـچـه در پـيـش رو داريـد، دورنـمـايـى مـخـتـصـر از تـلاش در بهدارى رزمى توسط امدادگران عـملياتى ، شيوه هاى تخليه مجروح و اورژانس ، موقعيت آن در جنگهاى صدر اسلام و اهميت و نقش آن در كسب پيروزيهاست .

اهميت بهدارى رزمى

اديـان الهـى بـراى جـان انـسـانـهـا ارزش و اهميت بسيار زيادى قائلند، بحدّى كه قرآن مجيد مى فـرمـايـد: … مـا بـر فـرزنـدان اسـرائيـل مـقرر كرديم كه هر كس يك نفر را جز به قصاص يا فـسـادى كـه در زمـيـن كـرده ، بكشد مثل اين است كه تمام مردم را كشته است و كسى كه يك نفر را زنده كند گويا همه مردم را زنده كرده است .^(775) آيـه مـزبـور بـدون جهت كشتن يكنفر را مانند كشتن همه مردم نمى داند و نجات جان يك نفر را به منزله نجات جان انسانها تلقى مى كند.

در حـديـث از امـام صـادق عـليـه السـلام آمده است كه حضرت مسيح عليه السلام فرمود: كسى كه درمـان مـجروحى را ترك كند، بناچار با مجروح كننده شريك است ؛ زيرا فردى كه جراحت به او وارد كـرده ، تـصـمـيم بر ضربه زدن و آسيب رساندن به مجروح را داشته و كسى كه درمان و مـعـالجـه او را ترك كرده ، بهبودى او را نخواسته و چون صلاح و بهبودى او را نخواهد بناچار جراحت و هلاكت او را خواهان است .^(776) در آيه و حديث مزبور اهميت نجات جان انسانها بروشنى بيان شده و احتياج به توضيح بيشتر نـدارد، ليـكـن تـوجـه به اين نكته ضرورى است كه همه انسانها در يك مرتبه و درجه نيستند و بـديهى است كه نجات كسى كه در پيشگاه خدا ارج بيشترى دارد، ارزشمندتر است ، و چه كسى ارجمندتر از رزمنده مسلمان و مجاهد فى سبيل الله است كه جان خود را با خدا معامله كرده و خداوند او را بـا اجـر عـظـيـم بـر ديـگـران بـرتـرى داده اسـت . از ايـنجا اهميت بهدارى رزمى و خدمت به مجروحين جبهه نبرد آشكار مى شود.

بهدارى رزمى در جنگهاى صدر اسلام

در زمـان گـذشته ، امكانات و تجهيزات در هيچ زمينه اى از جمله پزشكى مانند امروز نبوده است . بـا ايـن وجـود، وقـتى تاريخ جنگهاى صدر اسلام را مطالعه مى كنيم ، درمى يابيم كه در زمينه بـهـدارى رزمـى و اورژانـس همانند ديگر موارد با امكانات محدود آن عصر بيشترين تلاش خود را به كار مى بردند و در نجات جان مجروحان مى كوشيدند.

امـام مـجـاهدان على عليه السلام ، پيش از شروع هر عملياتى ، سفارشهاى لازم را به سربازان خود مى كرد. در يكى از جنگها، پس از سفارش به ياد خدا و پشت نكردن به دشمن ، فرمود:

(وَ اِذا رَاَيـْتـُمْ مـِنْ اِخـْوانـِكـُمُ الَْمـجـْرُوحَ وَ مـَنْ قـَدْنـُكـِلَ بـِهِ اَوْ مـَنْ قـَدْ طـَمـَعَ عـَدُوُّكـُمْ فـيـهِ فـَقُوهُ بِاَنْفُسِكُمْ)^(777) و آن گـاه كه به برادر مجروح خود رسيديد يا برادرى را كه عضوى از بدن او قطع گرديده (يا بلا و مصيبتى بر او وارد شده ) ديديد يا به كسى برخورد كرديد كه دشمن قصد جان او را كرده است ، پس با جان خويش او را حفظ كنيد.

الف ـ امدادگرى و تخليه مجروح :

بـديـهـى است كه امدادگر عملياتى و حتى كليه رزمندگان ، بايد كمكهاى اوّليه جهت پانسمان را بـه هـمـراه داشـته باشند تا در مواقع لزوم ، به پانسمان جراحت خود و ساير همرزمان اقدام كـنند. امام مجاهدان على عليه السلام فرمود: از پنهان داشتن (و همراه داشتن ) سه چيز شرم نكنيد. يكى از آنها، داروست كه براى احتياط از شرّ دشمن به همراه داشته باشيد.^(778) لقـمـان حـكـيـم بـه فـرزنـدش چـنين نصيحت كرد: هر گاه قصد سفرى كردى ، داروهايى را همراه خويش

بردار كه تو و همراهانت از آن سود بريد.^(779) شـيـوه تخليه مجروح بستگى به شرايط جغرافيايى ، موقعيّت عمليات و وضعيّت مجروح دارد كه امروزه با توجه به شرايط مختلف توسط هلى كوپتر، اسب ، قاطر، قايق ، آمبولانس ، پى ام پى و نيز بطور پياده و حمل نفر صورت مى گيرد.

در برخى از موارد، هنگام نبرد، رزمنده مجروح توان لازم براى مقابله با دشمن را از دست مى دهد، ولى توان جا به جا شدن و تغيير موضع دادن را دارد. از طرف ديگر، اگر بخواهد در ميدان جنگ بـه انـتظار بنشيند تا امدادگران او را به عقب برگردانند، هم امدادگران را از تخليه ديگران بـازداشـته و هم ممكن است ، دوباره مورد اصابت قرار گيرد، يا بر اثر خونريزى به شهادت برسد يا در صورت تهاجم دشمن ، اسير گردد. در اين صورت ، فرمانده مربوط بايد به او اجـازه تـغـيـيـر مـوضـع بدهد يا خود او ـ در صورت عدم حضور فرمانده ـ براى درمان و تجديد نـيـرو بـه اورژانـس مـراجـعـه كـنـد تـا بتواند دوباره در عمليات شركت جويد. اين نوع تخليه مجروح ، در جنگهاى صدر اسلام وجود داشته است .

كعب بن مالك ، از ياران رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، مى گويد: در جنگ احد، زخمى شدم و به زمين افتادم . وقتى كه متوجه شدم مشركان ، شهداى مسلمانان را به بدترين وضع مُثله مى كنند، خود را از بين كشتگان كنار كشيدم و به گوشه اى پناه بردم .^(780) گـاهـى رزمنده توان تغيير موضع را ندارد. در اين صورت ، اگر براى ساير رزمندگان امكان دارد يا در صورت حضور امدادگران عملياتى ، بايد او را از منطقه عمليات خارج كنند و در مكان مناسبى به مداواى اوليه او بپردازند و آنگاه وى را به پشت جبهه تخليه كنند. نمونه هاى اين نوع تخليه نيز در جنگهاى صدر اسلام به چشم مى خورد.

نـبـرد پـيـروزمـنـد بـدر، با جنگ تن به تن آغاز شد. سه تن از دلاوران نامى قريش به نامهاى عـُتـْبـَة ، شـَيـْبـَة و وَليد به ميدان آمدند و هماورد طلبيدند. به دستور پيامبراكرم صلى اللّه عـليـه و آله ، حـضـرت عـلى عليه السلام و حَمْزَه و عُبَيْدَه برخاستند و روانه ميدان شدند. نبرد سـخـتـى درگـرفـت . در نـتـيجه هر سه دلاور قريش به هلاكت رسيدند، ليكن پاى عبيده توسط شـيـبـه قـطـع گـرديـد، عـلى (ع ) و حـمـزه بـه كـمـك يـكـديـگـر، عـبـيـده را حمل كردند و او را نزد رسول اكرم (ص ) آوردند.^(781) در سـرّيـه عـبدالله بن عَتيك ، پس از اتمام عمليات و كشتن ابو رافع در خيبر، بر اثر حادثه اى پـاى ابـوقـتـاده شـكـسـت . بـراى انـتـقـال او دو تن از همرزمانش به نوبت او را بر دوش خود حمل كردند.^(782)

ب ـ اورژانس :

بر اساس اسناد تاريخى ، در جنگهاى صدر اسلام ، دو نوع اورژانس وجود داشته است . يكى در خط مقدم (پست امداد) و ديگرى در عقبه و پشت خط (اورژانس ).

در جـنـگ خـيـبـر، مـسـلمـانـان مـجـروح را بـه لشـكـرگـاه (پـسـت امـداد) انـتـقـال مـى دادنـد.

سـپـس كـسـانـى را كـه خـونـريـزى داشـتـنـد، بـه رجـيـع (اورژانـس ) مـنـتـقـل مى كردند.^(783) در پست اورژانس تعدادى از زنان امدادگر به درمان مجروحان مـى پـرداخـتند.^(784) در اولين روز عمليات ، حدود پنجاه نفر از مجروحان مسلمان ، جهت درمان و پانسمان به اين پست انتقال يافتند.^(785) در جـنـگ خـنـدق ، مـنـاسبترين مكان براى اورژانس در نظر گرفته شد. اين مكان ، در انتهاى شهر مـديـنـه و در ابـتـداى خـاكـريـزهـا و سـنـگـرهـا در كـنـار خـنـدق قـرار داشـت . در نـتـيـجـه حـمـل مـجـروحـان از پـسـت امـداد بـه قـسـمـت مركزى شهر، بسهولت امكان پذير بود. به دستور پـيـامـبـر(ص )، چـادر درمـانـى در كـنار مسجد بر پا شد و سرپرستى آن را (رُفَيْدَه ) به عهده گرفت كه

مجروحان و بيماران را در آن درمان مى كرد.^(786) همچنين نقل شده است كه خواهر رفيده ـ به نام كُعَيْبَه ـ چادر درمانى ديگرى برپا كرده بود كه در آن به درمان بيماران و مجروحان مشغول مى شد.^(787) البته بعضى نقلها هر دو را يكى دانسته اند.^(788) سـعـد بـن مـعـاذ از مـجـروحـان ايـن نـبـرد بـود. بـه فـرمـان رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله وى را بـه ايـن چـادر انتقال دادند كه تحت درمان قرار گرفت . پيامبر اسلام (ص ) هر صبح و شام از سعد در اين چادر عيادت مى كرد. البته سعد بعدها براثر شدت جراحات به شهادت رسيد.^(789)

ج ـ مجروح به كجا منتقل شود؟

پـس از درمـان مـجـروحـان در پـسـت اورژانـس ، چـنـانـچـه نـيـاز بـه ادامـه درمـان باشد، او را به بـيـمـارسـتـان مـحـل سـكونت يا شهر همجوار منتقل مى كنند و اگر سلامتى اش را بازيافته يا در شـرف بـهـبـودى باشد، به منزل انتقال داده مى شود تا به راحتى از عيادت و ملاطفت بستگان و دوستان خود برخوردار شود.

شـَمـّاس بـن عـثمان مخزومى ، در نبرد احد بشدت مجروح شد. وى را به مدينه آوردند و به خانه عـايـشه همسر رسول خدا(ص ) بردند. ام سَلَمَة ، همسر ديگر پيامبر(ص ) گفت : چرا پسر عموى مرا به خانه ديگرى مى بريد؟ آن گاه پيامبر اسلام (ص ) فرمود: شماس را به خانه امّ سلمه ببريد.^(790) در هـمـيـن نـبـرد، پـس از پـانـسـمـان و درمـان اوّليـه مـجـروحـان در جـبـهـه ، آنـان را بـه مـديـنـه انتقال دادند. سپس عده اى از مجروحان را به خانه هاى خود يا بستگانشان بردند و عده اى را نيز در مـسـجـد بـسـتـرى كـردنـد. شـامـگاهان ، مردم چراغ و آتش برافروختند و مجروحان را پانسمان كردند.^(791)

نقش بهدارى رزمى در پيروزى

حـضـور و تـلاش بـهـدارى رزمـى در جنگها و عمليات هم از بعد فيزيكى و هم از بعد روانى مى تـوانـد مؤ ثر و نقش آفرين باشد. براى توضيح بيشتر، هر دو بعد را به تفكيك مورد توجّه قرار مى دهيم .

الف ـ فيزيكى :

تاءثير بهدارى رزمى از جنبه فيزيكى را مى توان در دو جهت ارزيابى كرد.

1 ـ حفظ نيروى انسانى

حـفـظ نـيـروى انـسـانـى كـارآمـد و بـاتـجـربـه در فـنـون نـظـامـى ، عامل اصلى و ركن اساسى در جنگ است ؛ زيرا ابزار و تجهيزات اگر به واسطه نيروى انسانى آگاه و باتجربه در فنون نظامى به كار گرفته شود، مى تواند مؤ ثر بوده و دشمن را از فكر تجاوز بازدارد. به همين جهت ، اين گونه نيروها براى هر كشور و هر نظامى ارزشمند است و وجـود آنـهـا بـراى دفـاع از ارزشـهـاى مـعـنـوى و مـلى ضـرورى اسـت . از ايـن رو، حـفـظ چـنـيـن رزمـنـدگـانـى در هـنـگـام جـنـگ از طريق اقدامات بموقع پزشكى ، پيشگيرى ، تخليه سريع ، بـسـتـرى كـردن مـنـاسب و اجراى دقيق دستورهاى درمانى از اهميت بسيار زيادى برخوردار بوده و براى تحصيل يا حفظ پيروزيهاى فعلى و آينده ، ضرورى و لازم است .

2 ـ حفظ توان رزمى

يـكـى از مـسـائل جـنـگ ، مجروح و بيمارشدن نيروها و خارج شدن آنها از خط درگيرى با دشمن و جـايـگـزين كردن نيروهاى جديد است . بهدارى رزمى با بسترى كردن ، درمان و مراقبت در منطقه نـبـرد مـى تـوانـد بـيشتر بيماران و مجروحان را در كمترين زمان ممكن معالجه كرده و دوباره به خـدمـت اعـزام كـنـد، بـطـورى كـه از تـوان نـظـامـى يـگـان عمل كننده كاسته نشود و جايگزينى كمترى صورت گيرد.

ب ـ روانى :

نـقـش بـهـدارى رزمـى از جنبه روانى را كه چه بسا در گشودن راه پيروزى كارسازتر از جنبه فيزيكى باشد از دو جهت مورد دقت قرار مى دهيم :

1 ـ دلگرمى نيروها

پـرسـنـل و نـيـروى شـركت كننده در جبهه نبرد، اگر اطمينان داشته باشد كه در صورت بروز حـوادث و جـراحـات بـه بـهـتـريـن روش تـحـت مـراقـبـتـهـاى لازم قـرار خـواهـد گـرفـت ، و بـه حـال خـود رهـا نـمـى شـود، بـا روحيه عالى و نيروى روانى بيشترى ماءموريت رزمى خود را به پايان مى رساند.

2 ـ كاهش فشارهاى روانى

انـجـام مـراقـبتهاى درمانى و تخليه بيماران و مجروحين مى تواند فشار روانى ناشى از رزم را كاهش داده ، پايدارى و ثبات نيروها را افزونتر كند. روشن است كه اگر به نيروهاى مجروح و بـيـمـار رسـيـدگـى نـشـود و در صـورت نـيـاز از خـط مـقـدم مـنـتـقـل نـشـونـد، اين امر در روحيه ديگر نيروها تاثير منفى گذاشته و آنان را از تلاش و جديت شـايـسـتـه بازمى دارد. اما رسيدگى بموقع و تخليه سريع مجروحين و شهدا روحيه ها را بالا مى برد و پيروزى را در دسترس قرار مى دهد. اينك به يك نمونه تاريخى توجه كنيد:

شخصى به نام عبدالرحمن بن حاطب مى گويد: در ميان كشتگان صفين به جستجوى برادر مقتولم سـويـد پرداختم . ناگهان مردى كه در ميان كشتگان افتاده بود دامنم را گرفت . چون نگاه كردم ديـدم وى عـبـدالرحـمن بن كلده است . گفتم : (اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ) آيا آب مى خواهى ؟ گفت نـيـازى بـه آب نـدارم چرا كه اسلحه احشايم را دريده است و نمى توانم آب بنوشم ، اما پيامى دارم كه مى خواهم به امير مؤ منان برسانى . چون او را ديدى از طرف من به او سلام برسان و بـگـو: اى امـيـرمـؤ مـنـان !

مـجـروحـانـت را بـه لشـكـرگـاهـت حمل كن تا آنان را پشت كشتگان قرار دهى ، زيرا پيروزى با كسى است كه چنين كند. سپس چيزى نگذشت كه جان سپرد. من برخاستم و نزد حضرت على (ع ) آمدم و گفتم : عبدالرحمن بن كلده به شـمـا سـلام مـى رسـانـد. فرمود: سلام بر او، اينك وى كجاست ؟ گفتم : اى اميرمؤ منان ! به خدا سـوگـنـد كـه سلاح بر پيكرش نشست و سينه اش را شكافت و پس از لختى به شهادت رسيد. امـيـر مـؤ منان فرمود: (اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ). آن گاه گفتم : وى پيامى به وسيله من براى شـمـا فـرسـتـاده است . فرمود: آن پيام چيست ؟ گفتم : او گفت : اى امير مؤ منان ! مجروحانت را به لشـكـرگـاهـت حـمل كن تا آنان را پشت كشتگان قرار دهى كه پيروزى با كسى است كه چنين كند. گـفـت : سـوگـنـد بدان كس كه جانم در قبضه اوست ، راست گفته است . آن گاه منادى لشكر ندا برآورد: مجروحانتان را به لشكرگاهتان حمل كنيد. سربازان نيز چنين كردند.(792)

برچسب ها : , ,

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.