- نویسنده : شفیق فکه، شبکه ایثار
- ۱۴ بهمن ۱۳۹۷
- کد خبر 11799
- 2088 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
نویسنده:بانوی بی پلاک
مقاومت
جنگ در حالي آغاز شد كه هنوز بيش از 19 ماه از آغاز انقلاب اسلامي نگذشته بود، نظام جمهوری اسلامی تثبيت نشده بود و در گوشه و كنار كشور حوادث مختلفی رخ میداد. سپاه پاسداران و كميته انقلاب اسلامی به همراه نيروها مردمي مأموريت تأمين امنيت در داخل كشور را به عهده داشتند و ارتش همچنان تا انطباق با وضعيت جديد و انقلابي فاصله بسيار داشت.
در همين حال بحران مناطق كردنشين تمام توان آزاد سپاه و نيز درصدی از توان موجود ارتش را درگير كرده بود. تحليل فرماندهان نظامی مبني بر عدم احتمال هجوم سراسری ارتش عراق، موجب بيتوجهی به پدافند جبهه ميانی و جبهه جنوبی شده بود. لذا هنگام هجوم سراسری عراق، نيروی خود بهطور كامل غافلگير شد. به عبارت ديگر، درك نيروهايی انقلابی از ماهيت دشمن و قريبالوقوع دانستن حمله سراسري عراق، تا زمان اشغال منطقه خان ليلی، هرگز مورد تأييد فرماندهان عالی نظامی كشور قرار نگرفت و از آن تاريخ به بعد نيز بسيج تجهيزات و يگانها به كندی انجام شد. طوری كه اولين يگانهای كمكی، 2گردان از لشكر 21 حمزه بود كه چند روز پس از آغاز جنگ به منطقه عملياتی رسيد و بقيه يگانها نيز پس از آنكه پيشروی دشمن متوقف شده بود، وارد منطقه عملياتی شدند. به عبارت ديگر در بُعد استراتژی، به علت عدم تشخيص تلاش اصلی دشمن و در بُعد تاكتيك با تدبير “دادن زمين به منظور گرفتن زمان”، زمينهای ارزشمندی از دست رفت.
در هر دو جبهه جنوبی و ميانی اوضاع به شدت نامناسب بود. نيروی اندكي در برابر 10 لشكر عراق آرايش داشتند. تنها چيزی كه ميتوانست توازن را به نفع خودی برگرداند، استفاده از توان و روحيه انقلابی بود، يعني همان چيزی كه دشمن روی آن حسابی بازنكرده بود و از قضا فرماندهان عالی نظامي نيز به علت نوع انديشه خود، كارايی نيروي انقلابی را نشناخته و به آن ميدان نميدادند. در عين حال اين نيرو به دليل ويژگی خود، در همان روزهای اول جنگ متناسب با وضعيت جديد ظهور كرد و در گلوگاهها در برابر ارتش عراق ايستاد و در نقاطی چون خسروی، باباهادی، فكه، گيلانغرب، شمال اهواز، سوسنگرد، آبادان و از همه مهمتر خرمشهر حماسه آفريد، و با مقاومت جانانه خود مسير جنگ را تغيير داد.
به اين ترتيب ديری نپاييد كه با تشكيل هستههای مقاومت، متشكل از مردم و نيروهای مسلح انقلابی اعم از سپاه و عناصري از ارتش، حركت ماشين جنگی عراق سد شد. ارتش دشمن براي تصرف سرزمينهای گستردهاي چون غرب شوش و دزفول، شمال خرمشهر و جنوب اهواز، همچنين كوهستانهاي جبهههاي مياني با مشكل چنداني مواجه نگرديد، اما در تصرف شهرها با مقاومت جدی مواجه شد و نتوانست اهداف خود را كامل كند.
گيلانغرب در ششم مهر 1359 شاهد مقابله شيرمردان هوانيروز ارتش به فرماندهی شهيد شيرودی، در تكميل قيام مردم در برابر دشمن بود. رأس ستون دشمن را مردم و سپاه متلاشی كردند و عقبه آن را هوانيروز منهدم كرد و بدين ترتيب دشمن از شهر بيرون رانده شد.
اهواز در آستانه سقوط قرار گرفتهبود. دشمن در 8/7/1359 به چندكيلومتری اهواز رسيده بود كه با هشدار امام و شبيخون پاسداران اهواز به فرماندهی شهيد “غيوراصلی” قوای دشمن منهدم شد و اهواز از خطر سقوط نجاتيافت.
سوسنگرد در روز هفتم جنگ سقوط كرد. دشمن با استفاده از عدم حضور نيروهای خودی، در ششم مهر 1359 وارد سوسنگرد شد و پس از اشغال، نگهداری آن را به عناصر خلق عرب واگذار كرد، اما 4 روز بعد شهر به دست پاسداران آزاد شد. در تاريخ 24 آبان 1359 ارتش عراق مجدداً سوسنگرد را از سه طرف محاصره كرد و از جنوب و غرب داخل شهر نفوذ كرد ليكن به دليل مقاومت عدهای از نيروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری، نتوانست شهر را اشغال كند. در عين حال دشمن 48 ساعت كوشيد تا محاصره شهر را كامل و آن را تصرف كند. مقاومت 48 ساعته مدافعان سوسنگرد با حملهای كه نيروهای خارج از شهر طرحريزی و اجرا كردند، به نتيجه رسيد، محاصره شكسته شد و دشمن مجبور به عقبنشينی گرديد.
در خرمشهر حماسه بزرگی آفريده شد. دشمن كه از شلمچه تا پلنو را ظرف 4 روز طی كرده بود، نتوانست از پلنو تا پل خرمشهر – آبادان را در كمتر از 31 روز طی كند و با تلفات فراوان به اين پل دست يافت. بدينترتيب مقاومت 35روزه نيروهای مردمی تا چهارم آبان 1359 در دروازه ها و كوچههای خرمشهر چندين يگان دشمن را منهدم كرد. در اين مدت مناطقی چون پاسگاه دوربند، پلنو، پليسراه، صد دستگاه، ساختمانهای پيشساخته، كوی طالقانی، كشتارگاه، ميدان راهآهن، گمرك و بندر، خيابان چهلمتری و فرمانداری نقاط مقاومت شناخته میشد و مسجدجامع شهر مركز فرماندهی و سمبل مقاومت بود.
https://warpedia.ir/?p=11799